تو یه ذره ام شبیه کسی که پاره ی تنم بود نیستی تو عوض شدی که حالا سر هیچ و پوچ تو روم وا می ایستی ته چشمات امروز دنباله یه خورده احساس بودم کمترین حقه منه من که باهات این همه رو راست بودم اینقده دور شدی و مغرور...
خونه مون میدون جنگ نیست من به خاطر تو اینجام سر چی باید بجنگیم من ازت چیزی نمیخوام جز یه عشق که بینه ما هست هر چی دوست داری خراب کن مثله هر شب سرنوشت هر دو مونو انتخاب کن من منکه تسلیم تو بودم از چه جنگی زخم خوردی...
تمامه قلبه من اینجاست باورش اما زمان میخواست هر کسی که بینه ما بود هر چقدر کند اشتباه بود عاشقم موندی حتی تو درد هر کی جز تو ادعا کرد از یه روزی هر چه خوب یا بد قلبه من جز تو همه رو خط زد هر کسی راهش سمته...
دنیا رو وقتی که قراره بی تو تنهاشم نمیخوام چیزی به جز اینکه بتونم عاشقت باشم نمیخوام دیدار من با تو اگه حتی تو خوابم باشه خوبه اما اگه باید صبح از این خواب خوش پاشم نمیخوام ای کاش حقم از تمومه زندگی تنها تو باشی من عاشق تنهایی ام...
دستتو ول میکنم اگه میتونی برو یه قدم تجربه کن بی من این آینده رو بعد من هر کی بیاد من ازش عاشقترم بعد من هر کی بیاد من ازت نمیگذرم تو نمیتونی بری وقتی عاشقی هنوز هر چی از تو بشنوه به خودم گفتی یه روز زندگی کردم تو...
سلطان , سلطان , عاشقتم باید تو رو پیدا کنم شاید هنوزم دیر نیست تو ساده دل کندی ولی تقدیر بی تقصیر نیست با اینکه بیتابه منی بازم منو خط میزنی باید تو رو پیدا کنم تو با خودت هم دشمنی کی با یه جمله مثله من میتونه آرومت کنه...
من از آینده ی بی تو من از هر ثانیه بی تو میترسم هنوز خیلی دوست دارم از اینکه اینو ندونی میترسم داری بی من کجا میری از اینکه تنها بمونی میترسم , میترسم میترسم برگرد عشقم تو بی من نمیتونی بمونی هنوز اونقد تو رو میخوام که نذارم دور...
سفر یعنی تو آهسته از آغوشم جدا میشی دوباره تو هجومه شب شبیه سایه ها میشی سفر یعنی جدا میشی جدا میشی سکوته لحظه ی رفتن برام تلخو غم انگیزه سفر یعنی نمیبینی چشام از گریه لبریزه سکوت تو غم انگیزه غم انگیزه فراموشم نکن وقتی پشیمونم من این چشمای...
اولش باور نکردم اونم انگار عاشقم بود هر چی از دلش بهم گفت حرفای دله خودم بود وقتی دستاشو گرفتم خودشو دید تو نگاهم اولش باور نمیکرد من تو عشق زیادی خواهم عاشقم بمون همیشه باورم همیشگی شه فرقه بود و نبودت فرقه مرگو زندگیشه فرقه بود و نبودت فرقه...