چشمات دیگه اون چشمهای همیشگی نیست خستم از هر چی که اسمش زندگی نیست دیگه حاله من داغونه از وقتی تو رفتی تمومه شهر بارونه خیاله باطله اسمامون کنار هم روی شنهای ساحل تمومه رابطه , از ما مونده یه عکس یه خاطره این آخرا تنها داشت حرفاش ولی بازم...
موی کمند و فر دار چشم خمارت ای یار منو دیوونه کرده اون خنده های کش دار قشنگو چشم نوازه رنگ چشای نازت واسه نفس کشیدن تویی هوای تازه بده وعده ی دیدار که دل شده گرفتار بیا ای یار ای یار بده وعده ی دیدار که دل شده گرفتار...
لحظه هام بی تو تکرارین انگار خسته ام ازت برو دست از سرم بردار این همه خاطره با تو حروم شده هر چی که بینمون بوده تموم شده با تو بودن کنار تو دچاره تردیدم با اینکه بودی ازت چیزی نفهمیدم رفتی و تنهامو قلبم آرومه با اینکه روزای بدی...