ای تو شده در خوابی و من برندارم چشم از تو و این حال خرابی که دارم هق هق شده کارم تو قرارم تو نیازم هر لحظه مرا پر شده از خواب و خیالت این حال مرا آه مرا کس نداند جز تو شده آوار برایم این جهانم آرامش من...
ای جان که از چشم حسودان خبری نیست با عشقو دلم کار به کار دگری نیست با دیدن یار دست و دلم هیچ نلرزد با عاشقی و دلبری کردن ضرری نیست این عشق که دادی همه از لطف خدایست این گونه محبت به خدا هیچ روا نیست در گوشه از...