جونم به لب رسید همش از بس به در خیرم با این که میدونم نمیای دیگه واست غریبه ام میدونستی نمیتونم میدونستی کم میارم دیگه برات مهم نبود چی به سرم میارم دل کندی از اون همه عشق بینمون دل کندی حواست رفت پیش بین و اون دل کندی یادت...
دلت یه کاری کرد غریبه شیم با هم حتی با معجزه نبینیم هیچ رقم یه عطر یه عکس یه بغض چقد گفتم فکرشم نمیکردم بهت تسلیم شم بری و راضی به این تصمیم شم هنوزم صدات اینجاست تویه گوشمه نرو لعنتی نرو لعنتی نرو تو دل بگو کی کم گذاشت...