باران که میبارد قلب مرا بی وقفه سمت تو میراند باران که میبارد حسرت به قلب عاشقم بی تو میبارد یادت که میافتم آتش به قلبم میزند تصویر چشمانت احساس من کم نیست به تو عشق است و نیست عادت درد تویی درمان تویی خورشید و بارانم تویی آن کس...
در انتظارت موها را سفید کردم من با خیالت عمری تنها زندگی کردم هر فصل این دلدادگی پاییز بوده اشک از چشای خون من لبریز بوده ابر بارانم که میبارد همیشه باران برای دردهام مرحم نمیشه من پشت کردم به همه دنیای بی تو من سوختم تا تو بسازی زندگیتو...