روح و جان مرا ربودی به نگاهی چشم تو برده دلم را عجب صورت ماهی خنده ی نابت اگر کم بشود من نگرانم اخم تو پایان حس آرامش جانم هر سخنت شعر تر از شعر تر از شعر حرف بزن حرف بزن قندتر از قند عاشق و مجنون و بی...
روشن شده چراغ شهر پیشم بشین ماه من خوشحالم از اینکه تو شدی تصویر دلخواه من زیبا شده با تو زندگی وقتی که زول میزنیم به هم میخندی و خنده های تو طعنه میزنه به هرچی غم بیا و ماه نشین قلب من باش حالا که دست خورشید از ما...