تو آن غمی که خون چکیده در جامت جهنمیست میان قلب آرامت مرا مبر به سرزمین بدنامت به گوشه ی سکوت بی سرانجامت تو آن غمی که خنده بر لبت داری به صورتت معرفت داری به جز بغض بگو چه در دلت داری بی عشق چگونه امنیت داری ای بی...
شوق دیدارت بهانه ی دل مهر تو دارم به خانه ی دل ای که از نسل اولیایی خوش به حال زائران حرم هر که شد مهمان به خان کرم در دلش نوری آشنایی برکت ملک ری فخر ایران اسوه ی علم و تقوا و ایمان بر دل عاشقان کن نگاهی...
زندگی این همه از خاطره ی گریه نگو زندگی حال خوش پر تپش قلب تو کو میدونم موندنم اینجا خود دیوونگیه مرگ چی داره اگه این همه غم زندگیه من آخرین آوازم زخمی ترین پروازم میسوزم و میسازم حالم خوش نیست من تشنه ی اعجازم دارم بهت میبازم هرچی بخندم...
فصل پریشان شدنم را ببین بی سر و سامان شدنم را ببین بی تو فرو ریخته ام در خودم لحظه ی ویران شدنم را ببین کوچه پر از رد قدم های توست پشت همین پنجره میخوانمت پس تو کجایی که نمیبینمت پس تو کجایی که نمیدانمت بی تو پر از...
همه شب نالم چونکه که غمی دارم که غمی دارم دلو جان بردی اما نشدی یارم یارم با ما بودی بی ما رفتی چو بوی گل به کجا رفتی تنها ماندم تنها رفتی چو رود فغانم از زمین بر آسمان رود دور از یارم خون میبارم , دور از یارم...
یاری از مشروطه خواهان رفته در بین رقیبان خام نامردان شد و شد اسیر چنگشان تابمان بیتاب کرد خوابمان بیخواب کرد پای در بند رقیب خون به دل خوناب کرد پای در بند رقیب خون به دل خوناب کرد این منم این منم این منم آیم از تبریز جان حامیه...
گلم این روزا چقدر دلوم هوای تو کرده اینقدر خوبی که خدا فقط نگای تو کرده نپرس از حالم نگو چرا خونه خرابی خرابه حاله هر کی نیگای چشای تو کرده وای یار جونیم یاد کارات چراغه دلومه گل مهربونیت تا قیومت تو باغ دلمه دمه غروبو دله تنگو هیچی...
برگرد عاشقترین هم درد آخر چگونه از خیالت بگذرم برگرد و غمگینم مکن شبها ای من بی تو از رویای خود تنهاترم تنها تر از اینم مکن مرا بگیر آتشم بزنو جان بده به منو در سپیده ی جان روشن باش مرا ببین ای که بی تو منم بی تو...
هوای حاله من غم داره سرده ولی از ابر و بارونه خزون نیست زمستون داره تو لحن تو انگار که ابرش تو هزارتا آسمون نیست هوام دلگیر نفسهام سرد دلم خون یه عالم درد و دل دارم تو سینه شبه تار و غمه یار و دله زار هوای بی می...
پس از من یاد یک انسان همیشه با تو خواهد بود غم یک روح سرگردان همیشه با تو خواهد بود اتاقه پاک قلبت ماله من شاید نبود اما پس از من یاد یک مهمان همیشه با تو خواهد بود عزیز من به هر گلخانه ای باشی بدان رویای یک گلدان...
تو خنده هات آرامشه رنگه صدات نوازشه چی بین ماست که بین منو عشق قد یه آه ام فاصله ای نیست هر اتفاقی رخ بده بازم بین منو تو هیچ گله ای نیست چشمای تو تعریفی از زیبایی بی حد و مرز زیبایی تو فرصت نمیده نگاه من جز تو...
گل های شمعدانی همه شکل تو هستند رنگین کمان را بر سر زلف تو بستند تا طاق ابروی بت من تا به تا شد دردی کشان پیمانه هاشان را شکستند یک چکه ماه افتاده بر یاد تو و وقت سحر این خانه لبریز تو شد شیرین بیان حلوای تر امشب...
رفتی که من در نیمه ی تاریک این سیاره باشم رفتی که مثله سایه ای روی زمین آواره باشم رفتی و جای خالیت را در کنارم حس نکردی رفتی و چیزی از عذابه انتظارم حس نکردی میسوزم اما آتشه عشقه تو خاموشی ندارد میمیرم اما داغه چشمانت فراموشی ندارد باید...
از اینجا میروم روزی تو می مانی و فصلی زرد بگو با این خزان آرزوهایم چه خواهی کرد از اینجا میروم شاید همین امروز یا فردا تو خواهی ماند تنها در حصار خشت هایی سرد خشت هایی سرد از اینجا میروم تا شهر فرداهای نامعلوم که آنجا سرنوشتم هر چه...
رفتی از دنیایه خاموشم صدایت را گرفتم غصه هایه کهنه برگشتند و جایت را گرفتند در کجای جاده ی شب راه تو از من جدا شد در کجای قصه از من دستهایت را گرفتند گر چه شاید روز دیدار تو در تقویمه من نیست با نگاهت تا شب جان دادنم...
گلا رو وا کرد آخر رو زمستونو سیاه کرد دیگه ابر سیاه کارش تموم شد بلبلم نغمه با گلا کرد سرما که میخواست خشک کنه باغ دید گلا میخندن اون حیا کرد دید گلا میخندن اون حیا کرد باغو بستونم دیگه نمیترسن اگه قر و طراق بازم صدا کرد سی...
میشناسیم از بس زخم خورده تنم نمیشناسیم اما منم سلام سلامتی تورا فریاد میزند آن کس که زهر ریخته چشمش درون جام میان شعله عشقی که نیست میسوزد شناسنامه یک عهد بی دوام چون ابر غرش ما حکم بغض و باران است رسیده فصل گریه های ناتمام دلم گرفته از...
ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم خونه مون رو دوشمونه ما یه آه دوره گردیم ما واقعا با هم چه کردیم ما غنیمتهای بی رویای این جنگای سردیم زندگیمون کو ببین ما کشته های بی نبردیم بی خبر از...
اجدادمان هم یادشان نیست تاریخ اما یاد دارد تاریخ ما با جوهر ذات تو و من الوان خود را مینگارد خود را نه تاریخ خود را پرسو جو کن بر خاک پاکت ذات خود را آبرو کن ای تو صدای بی صدایان جهان ایران همین که حک شده تاریخ سرزمینم...
به جون آتش , تهش زدی آتش به جونه مو روز و شو نالون به کوه و دشت تش زنوم بر دشت به جونه تو , تش زنوم بر دشت به جونه تو آخ دله زاروم اسیرته راه و رفتاروم در مسیرته آهویه دلوم زبون بسته در چنگ شیرته اسیرته...