اومده محرم از راه دلامون دوباره غوغاست وقتی که آتیش میگیره خیمه انگار سینه ی ماست خیمه ها چقد غریبن عاشقا چقد پریشون ما همه آتیش آهیم وای اگه نباره بارون دستامون تنگه میدونیم دلامون ولی بزرگه پیش رو هزار تا دشمن پشت سر هزار تا گرگه قسمت میدیم به...
چقدر خوبه که نیستى چقدر خوبه که تنهام تو این آرامشه مطلق داره میگذره روزام من انگار تازه این روزا دارم بارونو میبینم چقدر شیرینه خوشبختى از این حس بى تو تأمینم نه دلتنگم نه دیوونه نه سرگردون نه ویرونه نه قلبم اینو بهم میگه که از رفتن پشیمونه نه...
تو رو قسم به همین لحظه و ماه به تمومه چشمای مونده به راه تو قبولم کنی چیزی نمیخوام اسمت آرامشه من همه ی خواهشه من جز تو بگو کجا برم یه عمریه مسافرم بذار خالی بشه دورم از تو که دل نمیبرم منتظرم نگاه کنی اسم منم صدا کنی...