چه بگویم از این غم نیمه شبهام تو بیا که دلم شده بی تو تباه دارو ندارم و دادم تا که تو دم نزنی من شدم آنکه تو خواستی میشه به هم نزنی آه از خلوت کوچه و از این فکری که پوچه و از این عالم بی خبری نیستی...
اومدم سر راهت ببرم دلتو دوباره تورو با یه اشاره مثل چشمک ستاره بازم چشم سیاه اینورا بیا ببنیمت عمرم من که هر دفعه گفتم ازت نه رو شنفتم نشی یه وقت دور تو ازم حتی شده یه چند قدم میگم که عاشقت منم واسه منی تو همدمم کسی نیاد...
مریضه حالش هر شب حتی گلهای خونه م نباشی با من قهرن این حالم خرابه بی تو شاید نتونم حتی تا صبح دووم بیارم درگیره چشایه تو هست این دل به پای تو می مونم منه دیوونه هر قدم ازم دور میشی آشوبم یاد لحظه هایی که باهات بودم منو...