در دلم جور دیگری غوغاست با خودم در خودم گلاویزم تو کجایی کجای این شهری دیگر از اضطراب لبریزم گم شدم در نبودنت هر شب در خیالی که پوچ و تکراریست فاجعه سهمی از نبودن توست شاهدم حجم زیر سیگاریست سقط شد صد ترانه در مغزم واژه ها توی نطفه...
آرزو خوبه گرم میشی توی این سرما زندگی چیز عجیبی نیست میشه که مال تو شه فردا سهم تو حتی اگه امروز جز یه دنیای خیالی نیست شک نکن محکم قدم بردار آرزو چیز محالی نیست توی بارون میشه جاری شد باید این حس و بلد باشی تو میتونی روبروی...
حالو روزمو وقتی به یادت نم نم میبارم کی میتونه شکل تو باشه تو این لحظه که تو رو کم دارم کی میدونه وقتی دلتنگم چیزی از خودم یادم نمیاد انگار اونجا آخر دنیاست دیگه زندگی منو نمیخواد کاری کن از تنهایی از شبهای بی خوابی به آغوشت برگردم خستم...
یه جایی رسیدم تا دوست داشتنت نمیگم تو نیستی چقدر سرده عشق نه اینکه رسیدن مهم نیست برام چه حالی داره بی تو درد عشق چه حالی داره وقتی دلتنگتم میخندم ولی تا دلی وا بشه که سهمی از این حس از این حاله خوب تو قلب تو دور از...
یه جوری دل بهت دادم دله یه شهر میگیره واسه برگشتنت هر کس منو دیده بمیره یه جوری دوست دارم که حتی نمیگم برگرد شکستنهای پی در پی با دردا مهربونم کرد عشق بزرگم درد قشنگم از دوریه تو پریده رنگم من موندم اینجا با دله سوخته با دله تنگم...