همه گفتن که اونم میره و تنهات میزاره همه میگفتن اصلا لیاقتتو نداره همه گفتن بیخیالش شو ازش دل بکن گفتن اون وصله ناجوره قیدشو بزن حالمو ببین چجور به آخر خط رسیدم اگه برگردم عقب دیگه بهت دل نمیدم سخته هرشب بمونی تنها و دو تا چشم خیس برسی...
دریا حال منو دریاب خیلی شدن دردا دیدی شدم تنها ساکت تنهایی توو ساحل دلتنگ و بی تابش غرق میشم توو یادش لک زده دلم براش توی گوشمه صداش پس واسه چی آرومی دریا اینجوری نباش دریا حال منو دریاب نگو دست بردار اون با همه فرق داشت حالم بده...
آتش گرفتم در شعله ی چشمان خیست آخرین بار آهسته گفتم عشق آفرین من به جانت دست نگه دار جایی نرفتم آتش گرفتم آتش گرفتم شیرین من رفت یک بیستون مانده و یک تیشه و فرهاد آتش گرفتم رحمی بکن خاکسترم را نده بر باد شیرین من رفت یک بیستون...
دست بردار از این ادا و اطوار بابا کم کن یکم آتیشتو سوختم تو با من بگو دوستی یا دشمن نمیدونم چه هیزم تری بهت فروختم آخ دلم هواتو کرده تو نیستی پر درده کاری نداره که رفتن هر کی بمونه بسوزه بسازه مرد عشقت کجا رفت هوا رفت عشقی...