من اگه برای تو کم بودم اگه نمیتونستم نمیشد نبودم اون مردی که توو رویاهات قدم میزد اون سوار بر اسب من اصا نبودم نبودم ببخش همه ی تلاشمو کردم آدم خوب زندگیت شم اما نشد اما نشد ترسم از این بود که انتها نداشت این رابطه ترسم از این...
لامصب انقدر حسم قویه نباشم میدونم تو چی میگی با بقیه بد شانسی اما قلبم ضعیفه وقتی نباشی کند و باشی ردیفه بارون زده این شهر و خاطراتتو برداشت واسه اینکه بشم داغون یه بارونو فقط کم داشت کاشکی نمیرفتی و میموندی باهام ای کاش بارون که شاهده چقدر گفتم...