در در پرسه هایم بى تو چه سرد است حال و هوایم اینجا کنارم جاى تو خالى سر میکنم با دیوانه حالى خاموش و سردم چون شمع در باد لب بسته ام بر یک سینه فریاد هى پرسه پرسه هى بغض و باران از من چه مانده جانى پریشان یادت...
میسوزم از تو میگریم از تو میمیرم از تو آرام جانم سر تا به پایم شوق نگاهت عمق وجودم درد فراغت عشق تمامم اکنون کجایی دور از توام من دور از منی تو دور از خودم من بی جان و بی دل یک جسم خالی آواز بودم سرسبز و روشن...
سالها از من مینالند روزها از تو بیتابند چه تردیدی داری تو با من که درگیر من نیست نگاهت شدم مثله شب وقتی بی ستاره ست , وقتی بی ستاره ست سالها از من مینالند روزها از تو بیتابند چه تردیدی داری تو با من که درگیر من نیست نگاهت...
ای قوم به حج رفته کجایید کجایید معشوق همینجاست بیایید بیایید معشوق تو همسایه و در بادیه سرگشته شما در چه هوایید در چه هوایید , در چه هوایید گر صورت بی صورت معشوق ببینید هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید شمایید شمایید ده بار از آن...
شب که می رسد از کناره ها گریه می کنم با ستاره ها همچو خامشان بسته ام زبان ، حرف من بخوان از اشاره ها شب که میرسد از کناره ها گریه میکنم با ستاره ها ی مرا بشنوی تو هم بشنوند اگر سنگ خاره ها وای اگر شبی ز...
بزن بر من , بزن باران بر چشمانه غمگینم بر این خانه ی ویران احساسی که میدانم بعد از تو نمی آید میسازمو میسوزم من دیوانه ام شاید بزن بر من , بزن باران بر چشمانه غمگینم بر این خانه ی ویران احساسی که میدانم بعد از تو نمی آید...
دارم سخنی با تو و گفتن نتوانم این درد نهان سوز نهفتن نتوانم تو گرم سخن گفتن از جام نگاهت من مست چنانم که شنفتن نتوانم من مست چنانم که شنفتن نتوانم فریاد ز بی مهریت ای گل , فریاد ز بی مهریت ای گل فریاد ز بی مهریت ای...