روزا از زندگی سیرم شبا به عکس تو خیرم چشم من بارونی میشه به یاد دوتامون جون دلم چه زود از یاد تو رفتم ولی باز فکر تو هستم دیگه از زندگی خستم میبینی عزیزم خون دلم بغضی که توی صدامه هرکجا میرم باهامه باورم نمیشه نیستی هنوزم توی فال...
از چشای من چه ساده رفتی و دل کندی آره دیگه چشات یه متروکه ی دلگیره حالا بهتره بزنی یه تیر خلاص به این رابطه که روی هواس به این قلب زخمی که بعد تو از خودشم دلگیره من رو چشمات قسم میخوردم مریض که میشدی واست میمردم الکی هی...
از حال این روزای ما کسی خبر نداره یه ساله دیگم گذشت عید اومده دوباره کاشکی تو سال نو خوشی بیاد به خونه هامون بارون رحمت خدا رو سرمون بباره امسالم با همه خوب و بدش تموم شد و رفت هیچکی که به حال این روزای ما سری نزد کاشکی...
بد دردیه وابستگی درمونشم هیج جا نیست دیگه هیشکی به چشمم نمیاد انگار هیشکی اینجا نیست بد دردیه وابستگی اما حال خوشی داره روز و شبت یکی میشه خواب برات نمیذاره وابستنم نه نرو دور نشو تو یک ساعتم بی طاقتم وابستتم حتی بهم بگی بمیر من پایتم بد دردیه...
دو سه روزه بدجوری دلتنگم با غروب این پنجره می جنگم دو سه روزه وقتی که بی تابم روبروی عکس تو می خوابم دو سه روزه بدون تو دلم یه حالیه چشمامو وا میکنم و جات ولی خالیه بپرس بدون تو خوشم این چه سوالیه ، ای وای اگه بودی...