دارم خاطراتو مرور میکنم دارم باز هواتو نفس میکشم هنوز گرممو زخمه من کهنه نیست روی جای خالیت دست میکشم نمیدونم این ترسمه یا غرور نمیذاره بغضه گلوم بشکنه با چشمای تو عکس بهم زل زدی که یعنی میدونی که حق با منه هنوز گیجمو با تو هی رد زده...
دلواپست بودم که راحت و مغرور میرفتی وقتی که بوسیدمت از دور با تو دلم میخواست تا آخرش باشم که هر چی پیش اومد نذاری تنهاشم قلبت به اندوهم بی اعتنایی کرد هر خاطرت دردو واسم تداعی کرد کی فاصله بینه ما اتفاق افتاد کی به جداییمون رای موافق داد...
سقفه خونه انگار رو سرم شد مثله چند ساله پیش رفتنت تکرار شد سد راهت بودم که خرابم کردی کم شدی از دنیام تا کجا برگردی زیر موجه گریه لحظه هامو خواب برد بس که غرقت بودم خونمونو آب رد زیر و رو شد دنیام جای تو خالی بود دیر...