دارم به تو فکر میکنم و بازم تو رو حس میکنم کنارم آخه جز تو فکری ندارم ندارم میشه تو باشی کنارم همیشه همه میگن محاله نمیشه اون هنوز سرگرمه خودشو زندگیشه زندگیشه شاید رد بشی یه جایی تو از کنارم شاید واسه تو راحت باشه اما من آرامش ندارم...
اسیرم اسیر پیچش اون موی سیاه بینظیرم من مریضم تو دارویی نباشی بی تو میمیرم درگیرم چه درگیرم به افکار پریشونه مزاحم گرد گیری میکنم قاب عکسامونو مداوم یه بوم نقاشی جلومه با یه قلم مو چه حالی میده نقاشیه امواجه اون مو بیا دستاتو تو دستای من گم کن...