برگشتی شاد شدم خانه آباد شدم من سکوتی بودم با تو فریاد شدم تا سلامم کردی از خود آزاد شدم چشم تو دریا بود غرق امواج شدم بی تاب ترین حالت دنیا به سر آمد این گونه که از آمدن تو خبر آمد این گونه که دلدار دلم از سفر...
من و بارون و دلتنگی خیابونی که غم داره تموم حجم این دنیا تور رو هر لحظه کم داره تموم وسعت من رو خاطرات تو پر کرده اگر چه سهم من از تو غم و تنهایی و درده شب آخر نخ آخر من و یک کوچه تنهایی یه چیزی تو...