دوباره یه غروب سرد منو باورن پاییزی با اینکه نیستی میدونم تو هم ار عشق لبریزی ببین دست خیال تو هنوزم توی دستامه تصور کردن چشمات حالا رویای شبهامه توو این شهر بارونی پلک چشمات پنهونه ولی ماه قشنگ من که پشت ابر نمیمونه تموم این پیاده رو صدای پاتو...
من شاعر چشمای توام مال توام یار سر مست و پریشان توام مال توام یار یک شهر مرا دیده که افسار دلم را بسپرده به دستان توام مال توام یار با خنده تو نرخ شکر کم شد و کم شد نزری دل از خنده تو غم شدئ و غم شد...
بهت نگفتم هرچقدر سخت بگذره روزهای دوری حتی اگه دور بشم ازت یه سال نوری من سر عشق تو میکنم صبوری نگو چجوری بهت نگفتم خیلی زود صبح میشه این شب غمت نباشه باز پاهام به زیر بارون پا به پا شه من هواتو دارم عشقم آخراشه غمت نباشه عشقه...
مگه داریم کسی این همه زیبا باشه نه مگه میشه کسی جات توو دلم جا بشه نه چشماش چه خوشگل چه کرده با من ای جان دورت بگردم مال من شدی تو کم کم میمیریم جدا شیم از هم بیخیال همه غیر خودت وقتی که میشم خیره بهت وقتی که...