این منم غمگین ترین دیوانه ی غمگین شهر مثل فرهادی که تلخی دیده از شیرین شهر بی تو حتی مرگ من هم غصه پیچیده ایست خانه ی من می شود یک روز باغ فین شهر یاد من می آورد شب بوی گیسوی تورا کوچه های خیس از باران عطر آگین...
آه اگر دوران شیرینه وفا خواهد گذشت روزهای همنشینی های ما خواهد گذشت بعد من تنها نخواهی ماند اما بعد تو در منه تنها نمیدانی چه هاا خواهد گذشت , من به غم آلوده ام جان و تن فرسوده ام بی دلم دیوانه ام , من تو را دیوانه ام...