این حسی که دارم بهت شاید عشقه باید باشی جلو چشم خودم همیشه اصلا یه وضعی شده حالم تاب دوریتو ندارم یه لحظه دور باشم ازت اصلا نمیشه نمیدونم چه حالیه دریا کنارو فقط با خودتو قدم زنون تنهایی میخوام نمیره تو کتم بخوام جدا بشم از تو من هیچی...
دلم و میبره با خنده هاش شدم اسیر دیوونه بازی هاش اون بی معرفته فکر من نیست ولی با این حال میمیرم براش اون به دل من ضربش رو زده اون با همه خوبه اون الان کوشش کجاست ببینه چه بلایی سر من اومده آتیش چشماتو از من دورش کن...
مثه یه بارون نم نم تو کم کم ببار رو صورتم مثه یه خورشید داغ آره بتاب که دیوونتم مثه یه بارون نم نم تو کم کم ببار رو صورتم مثه یه خورشید داغ آره بتاب که دیوونتم بهم نگو دیر اومدم به عشقه تو بیرون زدم نگو به هم...