تا جایی که میشد نذاشتم یه لحظم دلت بگیره زندگیمو پای تو ریختم گفتم جای دوری نمیره تا جایی که میشد هوای این عاشقی رو تازه دیدم هرجا که رفتی با تو بودم اما به بیراهه رسیدم کاش روزگار بیرحمی هاتو هیچ وقت به من ثابت نمیکرد کاشکی نگاه دل...
یا رسول داغ رهایی بر دلت جهان هنوز هم در کفه اهریمنان جاهلت آسمان یه پارچه خون و آتشست لالاییه هر کودکی صدای بمب و ترکش هست بخوان دوباره یا رسول به نام آفریدگار که کفر شعله میکشد از دله خاک بیقرار ارزش جان آدمی به سکه ای نمیرسد هر...
من از طوفان نمیترسم هنوزم تا هستی تو از اقیانوس رد شم به من آرامشی دادی بتونم با رویای تو از کابوس رد شم من از طوفان نمیترسم هنوزم تا دست من تو دست نوح باشه کسی مثل تو توو دنیا ندیدم دلش دریا و نگاهش کوه باشه روزای روشنو...
گریه نکن که دریا میعادگاه ما بود تو اوجه بغضو سوختن دریا پناه ما بود قرار نبود به جای طوفان آتیش بپا شه قرار نبود که دریا مسلخ عشقه ما شه هراس ناشناسی بود تو چشم آبیه دریا منو این عرشه ی خالی تو روی اسکله تنها همه موجو و...
اگه با دست نامردا همه گلهات پر پر شد اگه حتی همه خاکت پر از نخلای بی سر شد به جز تو وسعت دستات تو جایی خونه ی من نیست واست تا مرگ جنگیدم که خونم جای دشمن نیست تو باید تا ابد باشی خودم خون تنت میشم دوباره جونمو...
ته چشمات یه جایی بود که آدم قلبشو میباخت سکوتت بی تفاوت بود و چشمات کارمو میساخت ته چشمات یه چیزی بود شبیه حسه تنهایی گناه و جرم من اینه تو , تو بی اندازه زیبایی ترکت کنم بگیره گریه ات کز کنی کنار دیوار بشکنی اما نترسی از سقوطه...
با تو از خوشبختی رد شم که بتونم زندگیمو به نگاه تو ببخشم دیوارا اینجوری کم شن چشمای شبیه دریات ناگهان سهمه خودم شن تو کنارمی که جاده میرسه به مرز آفتاب که بهار شعله کشیده از دله زمین بیتاب تو کنارمی که دستام بوی شالیزارو میدن که پرستوها به...
میونه تاریکی دیوارا موش دارن تو همین نزدیکی یه ترومپت مسته پا به پام میخونه با صدایی خسته دنیا خواب میبینه با چشای خرگوش خونه ی من اینجاست گربه ی بازیگوش میونه تاریکی دیوارا موش دارن تو همین نزدیکی وسطه این خونه سقف اون از سربه فرشه اون از خون...
آروم دستاتو به من بسپار فرصت بده عاشق شم لبخند بزن یکبار از وقتی طلوع کردی غرقم تو هوای تو فرصت بده این خورشید پرپر شه به پای تو آغوش تو دنیامه نازدون گل بارون سرمامو تحمل کن آروم بخواب آروم با تو همه تکراره بیداری آتیشم اما بدون تو...
میونه وحشت مرداب تو یک نیزار خشکیده یه نیلوفر به آرومی رو دست آب خوابیده یه نیلوفر که میخنده ولی زندونی و تنهاست تو عمقه آبی چشماش هراس مرگ ماهیهاست یه شب وقتی که مهتاب از دل مرداب رد میشه دله یه دریا اشکو آتیشه همه دنیای نیلوفر نگاه کردن...
خوبی من از درد مردم چه خبر از آسیابه خونگی از عطر گندم چه خبر امشب من از ریشه های شب بگو از بغضهای دم به دم از گریه لب به لب بگو با من که از تو پر شدم از اشکو آه و انتظار از روزهای مرده ی خردادهای...
یه آتشفشان پشته چشماته که منه کوه یخ رو زمین میزنه یه دشت شقایق روی گونته که رنگ جوونیه بغض منه جهان منی گناهم نگاهتو پرستیدنه با خندت شبامو به آتیش نکش مگه زندگی جای جنگیدنه تو آرامش زندگیه منی , منی که همه دنیا زخمم زدن سرم که رو...
رویاها تموم شد عشقو که شناختی عمرمون حروم شد سوختیم اما ساختیم دل که باختیم انگار زندگی رو باختیم پر کشیدیم اما قفس نصیبمون شد آشیونی داشتیم که غرق خاک و خون شد ما چه دیر دونستیم که غصه ها نمیرند عاشقها همیشه توو تنهایی میمیرند سادگی گناهه هر کی...