ترانه و شعر ریمیکس کولی همایون شجریان رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده شب مانده است و با شب تاریکی فشرده کولی کنار آتش رقص شبانه ات کو شادی چرا رمیده آتش چرا فسرده رفت آن سوار کولی با خود تو را نبرده می رفت گرد راهش...
را باید از سر نوشت شاید این بار کمی بهتر نوشت عاشقی را غرق در باور نوشت غصه ها را قصه ای دیگر نوشت از کجا این باور آمد که گفت گر رود سر برنگردد گل بکاریم از دل گل گل براریم در زمستان در بهاران زیر باران گل بکاریم...
من بر آن سرم که سر برآورم برون به من بگو که چون عاشقی به رفتن است بگو که ره کجاست گریزم از سکون بی تو خان آخرین چگونه بگذرد با تو دل مرا به شهر تازه میبرد روزی دگر در آتشی سالی دگر به خامشی بار دگر فرامشی آه...
غرش خیزابهای نیلگون دریای پارس بازتابی هست از نام غرور افزای پارس تا به یاد آرد شکوه روزگار باستان کی از بیگانگان گیرد نشان همنوا خیزابها خوانند با آهنگ این سرود باد بر هر چه نشان از پارس دارد پس درود همنوا خیزابها خوانند با آهنگ این سرود باد بر...
من بر آن سرم که سر برآورم برون به من بگو که چون به رفتن است بگو که ره کجاست گریزم از سکون بی تو خان آخرین چگونه بگذرد با تو دل مرا به شهر تازه میبرد روزی دگر در آتشی سالی دگر به خامشی بار دگر فراموشی آه واگو...
راه امشب میبرد سویت مرا میکشد در بند به گیسویت مرا گاه لیلا گاه مجنون میکند گرگو میش چشم آهویت مرا من تو را بر شانه هایم میکشم یا تو میخوانی به گیسویت مرا زخمها زد راه بر جانم ولی زخم عشق آورده تا کوی ات مرا دردم دوا شد...
مست و غزل خوان زد حلقه به در نوروز چهره گشاید بهار روز من است امروز چشمه به جو آمد می به سبو آمد از نفس حافظ فاله نکو آمد مژده ی عید آمد بخت سعید آمد مشت زمین وا شد سبزه پدید آمد سبزه ی یار آمد عطر مسیحایی...