نامه ات را ای دوست دو سه مرتبه آن را خواندم همه کلامش غم بود و دل غمگینت من فقط می دانم که اگر داده به من یا تو خالقم کمی در زندگیم غم و آه و حسرت نه برای کینست نه برای بخلست نه برای حسد از جنس آدمیان...
من اگر می دانستم که وجودم همه سم همه بد همه از نوع بشر دوستیس پس چرا کفته خدا بندگان را زمحبت باید دید نه که از روی جفا نه که از روی اجبار باید آنها را نگاه از مهر کنی من فقط تنها گناهم این است کع بشر را...