جمعه , ۹ آذر ۱۴۰۳
میخواهمش آنقدر که در وصف نگنجد ......
آغوشت فصل نمی شناسدهمیشه گرم است......
قدرت آفرینش خدا یعنی تو...
تولدت مبارک شیرین ترین فرشته یِ دنیایِ من...
عاشق بودن شعور میخواد...
معلم ای باغبان درخت دانش روزت مبارک...
هیچ چیزی روتو دنیا سختنگیربه جز دستاش...
شده دلتنگ شویغم به جهانت برسد؟...
وسط انقلاب و آزادییک خیابان به نام کارگر است !...
یک دوست به زیرِ آسمان نیست......
کار، اساس زندگی کردن است....
رُز کاشتم ولی فک نمیکردم به جاش کاکتوس دَراد!...
چقدر حال دادیمو زدن تو حالمون...
می شکندروزه ی دلبه تلنگری...
ما دیر آمدیم یا زود؟هر چه بود به موقع نبود...
شب قدر، لاله ای شکفته در کویر شب های عادی سال است....
و برای خودم تو را آرزو می کنم .....
آنچه می خوانند ماتمْ بی گمان نوروزِ ماست......
غیر آغوش تو هر کجا کا میروم ولگردیست......
در جانم از حرارت یادت قیامتی است...
عاشقم بر نام جان آرام تو...
حتی اگه پیر هم بشی دوستت دارم...
چشم از پنجره بردارمنجیدر آینه است...
آسمون عاشق گل بودگریه می کرد که گل بخنده......
چشمات خلاصه ی دنیاس...
قلب ساخته شده است که شکسته شود...
من دیوانه ام، ولی احمق نیستم....
عطوفت، اساس اخلاقیات است....
جوری زندگی کن که اسمت با جسمت نره زیر خاک...
کنار تو صاحب دنیامبگو که با منی همیشه...
غیراز خیال جانان در جان و سر نباشد......
منو هیچکی نمیفهمه جز تو ی نفر......
بدون تومگر شب ها صبح می شوند......
لعنت به اون شبکه تا صبح گریه می کردم ...
خیال خنده های توشد آرزوی هرشبم......
نگرانی، بدترین زهر معده است....
زمین گرد است و منگوشه ای یافته ام...
سخت دلگیرماز دلی که سختگیرِ توست...
آتش…به جان خورشیدانداخت و رفت عشق...
نشسته در نگاهم،از این چشمه آب می خورد!...
یه چیزایی هست که دست من نیستمثل دستات......
چشمانتشروع یک جنگ تحمیلی بود!...
آغوش تو تنها مسکن منه ......
تو امروز من و تمام فرداهای منی...
ای بر پدرت دنیا آهسته چه ها کردی ....
به دیدار تو می آیم برایم بوسه ای دم کن ......
دلبران دل میبرند اما تو جانم میبری...
من تو را با یک دنیا امید و آرزودوست دارم...
من همانمکه شبی، عشق، به تاراجش برد...
هرگز، هرگز، هرگز تسلیم نشو....