پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
مثل تهران که بغل کرده دماوندش راحل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیست...
دل بنا بود که محکم نکند بندش راتا که آغاز کند عشق، فرآیندش رامن ِ آلوده تو را سخت بغل خواهم کردمثل تهران که بغل کرده دماوندش راحل شدن در دل معشوقه که ایرادی نیستچای هم آب کند در دل خود قندش راموقع حج تمتع دل من پیش تو بود چند سالیست که گم کرده خداوندش راتویی آن زن که غزل با همه ی ظرفیتشناگزیر از قلم انداخته لبخندش رامثل آغوش تو بیگانه طلب خواهد شداجتماعی که رها کرد هنرمندش راعاقبت آخر یک کوچه زمین خ...