پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
تو گذشتی و شب و روز گذشتآن زمان ها به امیدی که توبر خواهی گشت،پای هر پنجره مات…می نشستم به تماشا، تنهاگاه بر پرده ابر، گاه در روزن ماه،دور، تا دورترین جاها می رفت نگاه، باز می گشتم، هیهات!چشم ها دوخته ام بر در و دیوار هنوز!فریدون مشیری...