پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
درمان و درد من که بدست حبیب شداینگونه شد که قاتل من خود طبیب شدرویای من اگرچه بدون تو مبهم استفکری بکن که سائل تو بی شکیب شدازگونه های تو دل من در هوس بماندبدبختی ام ببین که چگونه زسیب شدلطف فراق توست که در شهر بی صداقلبم چوقلب لیلی و مجنون غریب شدبس از شراب روی تو مستم که گاه گاهفکرم میان گیسوی تو برصلیب شدمحمد مهدی آذرمی...