صعبا که این درم و دینار فریبنده است . بزرگا مردا که از این روی بر تواند گردانید .
فصلی خوانم از دنیای فریبنده به یک دست شکر پاشنده و به دیگر زهرِ کشنده گروهی را به محنت آزموده و گروهی را پیراهن نعمت پوشانید.
جهان عروسی آراسته را مانست در آن روزگار مبارکش
ستاره ی روشن ما بودی که ما را راهِ راست نمودی و آب خوش ما بودی که سیراب از تو شدیم و مرغزار پُرمیوه ی ما بودی که گونه گونه از تو یافتیم.