دوشنبه , ۵ آذر ۱۴۰۳
تو تنها کسی هستی که دلمو بهش می سپارم...
سرشار توام غیر تو در من اثری نیست...
می رود عمر ، چه در بندِ جهانید شما !...
زندگی بی رنگ ، آدماش رنگارنگ 💨...
کاش میدانستند که همه چیز با یک سلام آغاز میشود...
مثلا بخندم که چی ..؟!...
خاطرات کودکی زیباترند یادگاران کهن ماناترند...
رسم دنیا درهمین است آنکه آمد رفتنی ست...
روزی که بشی برای خودم من خوشبخت ترینم...
عآشِقِتَم آی عشق هَمیشِگیم...
خدایا شکرت بابت همه چی...
میخواهمتکه خواستنی تر از هر کسی...
چه غم از کشمکش ماست جهان گذران را؟...
چون تو جان منی ای جان چه کنم جان و جهان را...
ما آدما فقط تو ترافیک پشت همیم...
در خزان دلم، همیشه بهار توست...
چو رفتم جهان را چه اندوه من!...
به کسی که تو کارش بهترینه اعتماد کن...
حرف مردم غزه جنگ ونسل کشی بسه...
و تو چه می دانی از درد؟...
هیچی مثلِ یه قلب نمیشکنه...
ت ن ه ا ولی خود س اخ ت ه!...
ای کاش نمیدیدم تو را...
سکوتمو بزار پای مُهم نبودنت ....
ذهنم شلوغه ، دورم خلوت....
روزی همه می میرند اما پیش از مردن زندگی می کنند....
کشاکش هاست در جانم کشنده کیست می دانم...
دل گل است از جنس شیشه...
عمر عزیز خود منما صرف ناکسان...
دلم برای صدایت، چشم هایت، دستانت حتی غر غر هایت هم تنگ می شود تعریف واضح تر از این برای دلتنگی؟ملینامدیا...
جان فدای یار دل رنجان من...
زمین بخوری دستتو نمیگیرن،عکستو میگیرن!...
بی خبر عمر به سر می برم و دم نزنم...
بلای جان عاشق اشتیاق است...
هزار سال برآید همان نخستینی...
ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام...
تو میدمی و آفتاب می شود...
بعد از یه عمر زندگیبعد از سرد و گرم کشیدن روزگاربعد داشتن عشقبعد داشتن کلی انگیزهبمیری خیلی حرفه هاهنوزم که هنوز تنها چیز مشترکی که بین خودمون انسانها میبینم این دوتا هستن.اینکه هممون رو خدا خلق کرده و اینکه هممون قراره یه روزی بعد از کلی تجربه تلخ و شیرین بارمون رو ببندیم و بریم.ملینا مدیا✨...
کاشکی این و همه یاد بگیرن گوش کنهیچکس، هیچکس تاکید دارم هیچکساونقدر درگیر نیست که نتونه حداقل بهت یه زنگ بزنهاگه واقعا دوست داشته باشه یه پیام رو میتونه بهت بدهپس یادت باشه هیچکس اونقدر درگیر نیست که تو یادش بری!ملینا مدیا...
جوان بودم کهناگه پیر شد دل...💔....
کمرنگ میشم از زندگی همتون...
جز آشنا تو صف دشمن کسی نیست....
روزی آید که دلم هیچ تمنّا نکند...
خیلی تاوان داره شریف زندگی کردنخیلی زیاد،خیلی!...
کسی برای خودم بودن حق سرزنش ام را ندارد...
من دیوانه وار عاشقتم...
می شود گاهی بیشتر به خواب هایم سر بزنی آخر دلم بدجور بهانه گیر تو شده است ؛ چون هیچ دلتنگی به پای دلتنگی برای تو نمی رسد مثل یک عاشقانه ی آرام ؛ دیگر هیچ لقمه ای طعم لقمه های تو را نمی دهد ؛ هیچ نوازشی به پهنای محبت های تو نیست ؛ جز لالایی های نیمه شبانه ات هیچ زمزمه ای آویزه ی گوشم نیست ؛ آغوشت امن ترین جا برای دلهره های کودکانه بود و باران چشمانم وقتی به عشق تو جاری می شود عاشقانه ترین حس دنیاست ...میدانی مادر سالهاست که نیستی و دلم در کودکی ...
وابستهٔ یک دمیم و آن هم هیچ است!...
یاد آن حال خوبی، که دگر نیست بخیر...!...
از این سوزنده تر هرگز نخواهی یافت آغوشی...