شنبه , ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
رفتنت; رفتن جان است, خودت میدانی..پدرم...
کسی برایِ ابد با کسی نمی ماندزمانه است رفیقا! زمانه را بپذیر...
هر کس به هوای خود مائیم و هوای تو...
که در بهشت بُوَد هر که در خیالِ تو باشد...
بی تو تاریک نشستم، تو چراغ که شدی؟...
در دل و جان خانه کردی عاقبت...
هزار سال برآید همان نخستینی...
ای دل پاره پاره ام دیدن او است چاره ام...
گر چنینی، گر چنانی، جان مایی جان جان...