شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
یه جا به خودم اومدم دیدم نمیتونم بی تو باشم!دیدم تو شدی همه دنیامدیدم شدی همه وجودماز اونا که آدم هرجا میره اونو با خودش حس میکنه...یه وقتایی حس میکنم از یه جایی داری نگام میکنی؛ شالمو میکشم جلو، موهامو میدم تو...حس میکنم میای کنارم راه میری و من بینِ اون همه آدم بهت زُل میزنم و تو نگاهت به رو به روته؛بعدش که میخوام دستتو بگیرم، دستی واسه گرفتن نیست...دیوونه شدم، دیوونه یِ تو!حالا که تولدته بزار منم برات آرزو کنم همه دنیام،...