مشتاقی و مهجوری و این دست قضا بر معصیت عشق تو آلوده مرا گر عشق تو باشد همه جرم و گنهم هرگز نکنم توبه از این خبط و خطا دیگر به تو دستم نرسد، آه ببین بین من و تو سنگ جدائیست بنا آنقدر به دیدار تو مشتاق شدم آخر...