سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
روی به سوی میدان آهسته تر حسین جانزینب بُوَد پریشان آهسته تر حسین جانای در میانِ گودال خَدّالتَریبِ زینبشَیبُ الخضیبِ زینب یار غریبِ زینببعد از تو پیکر ما گردد کبود و نیلیدشمن ز ما کِشَد ناز با ضربه های سیلیصبری کن ای برادر ای جان فدای رویتتا که زنم در این دَم گلبوسه بر گلویتبرو عزیز زهرا ای قبله گاهِ آمالقرار بعدیِ ما فردا میان گودال...
روز دهم ز ماه اشک و عزا رسیدهامروز عزیز زهرا گردد سرش بریدهامروز از آسمان ها بانگ عزا بیایدآوای جانگداز واغربتا بیایداحمد ز آسمانها گیرد سراغ فرزندزهرا زند به گودال بر سر ز داغ فرزندای بی حیا ، حیا کن از ذات حی داوربس کن دگر حرامی خَنجر مزن به حَنجر گر می بُری سَرش را از جور و ظلم و کینهبا چکمه ات تو دیگر ضربه نزن به سینه...