یکشنبه , ۴ آذر ۱۴۰۳
غم هجرانم..من شاعر پاییز و بهاران و زمستانمباران زده ام اشک به دامان شبستانم خشکیده لبم.. شعر نمی آیدمن شاهد افسونگری این غم هجرانمباید بروم فصل به فصلیپاییز بیاید و سراید غم هجرانم...