سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
حکم دل است که مشکل است بین من و تو … حکم دل است که فاصله است بین من و تو … حتی اگر از دوریت این دل بمیرد عاشق محال است که فراموشی بگیرد … !!من در خطرم بی عشق بی بال و پرم بی عشق … بی عشق جهان بعنی یک چرخش بی معنی … !من در خطرم بی عشق بی بال و پرم بی عشق … !...
از صمیم قلب برای بعضی از خاطرات آرزوی فراموشی میکنم...
دلت نگیرد از نبودن کسیآدم هاسالهاست که دچار فراموشی اند......
آه که عشق بس کوتاه بود و فراموشی / بس بلند......
باز شدن غنچه های مهر، خزان را به دست فراموشی می سپارد....
به خواب رفتنم از حسرت هماغوشی ستکه بهترین هدیه، واقعا فراموشی ست.......
می روم شاید فراموشت کنمبا فراموشی هم آغوشت کنممی روم از رفتن من شاد باشاز عذاب دیدنم آزادباش...
بگذار که فراموش کنم تو چه هستی !جز یک لحظه یک لحظه کهچشمان مرا میگشاید در برهوت آگاهی ؛بگذار که فراموش کنم ......
آه.. که عشق بس کوتاه است وفراموشی، بس بلند ......