پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
چه حکمی دارد چشمانتکه هی دل ب تومی بازمتو خال در دست من هاج و واج!!! . کدام برگه رابیاندازمتوی مغرور آس در دستبرنده ای قطعامن بیچارهداس برداشته روی فرشکشنیزپاک میکنمقبول میکنم باقمار خیالت مشغولم باختم به یک حاکم، کلا اینجانب یک محکومم بخوان بی بی دربهارم بی او مانند یک برگ پاییزمسمیه معمری ویرثق...
خود را به تو بسپارم ای دل تو چه می خواهی عقلم شده بی حاصل هر آن چه تو میدانیمن هر چه که می کارم بی تو همه بی حاصلحکم آن که تو میدانی فرمان به چه میخوانی...
دوباره تحریمم کندوبارهاز تجهیزاتِ عشقی ات.بین مابرجام هم بی فرجام...تو سلطه گر نیستیمنزیتونِ بی عمل.تحریم ابد بکنعشق یک روزه نیستمابد وُ یک روزِ توأمهی حکم بدهچه فرق می کندشلمچه،هیروشیمایا تهرانمن ویرانِ توأم ،شیطان بهشت...
ما همچون کاسه ایم ، بر سرِ آبرفتنِ کاسه ، بر سرِ آب، به حُکمِ کاسه نیست؛به حُکمِ آب است!بعضی می دانند، بر سرِ آب اند؛ بعضی نمی دانند! مولانا/فیه مافیه...
حکم کردم دل، ولیکن اول بازی بُریددل بدستش داده بودم پس چرا دل می بریدنوبتی دیگر گذشت و نوبت من باز شدشک و تردید صدور حکم هم آغاز شدچشم در چشم حریف و دیگری بر دست یاربر زمین انداختم سرباز دل را بی قراراشتباهی کرده بودم آس دل دستش نبودهیچ خالی مثل خال هندوی مستش نبودشاه داشت اما حریفم بی بی دل را ربودبرگ های بی ثمر از دست من افتاده بود بعد از آن بازی نگشتم من دگر گرد قمارنه گذر کردم از آن کوچه، نه آن شهر و دیارارس ...
حکم می دهد اسفند: --گیسوانت در بند بماند!فروردین اما،،،تردید می کند....نومیدی؛چیز بدی ست...می دانم، می دانمهیچ اردیبهشتی\عطر گیسوانت راآزاد نخواهد کرد! سعید فلاحی (زانا کوردستانی)...
این خاصیت عشق است باید بلدت باشم سخت است ولی باید در جزر و مدت باشم هر چند که بی لنگر هر چند که بی فانوس حکم هر چه تو فرمایی ای خانوم اقیانوس...
دارد به پایان می رسد این شاعرتیریمانند کبریتی که سمت باد میگیرییک روز آخر میرسی عالیجناب عشقیک روز مثل نوشدارو باهمان دیرییک روز شاعرها به دنیا حکم می رانندانا فتحناکبدون خون و درگیری...
حکم بازی میکردیم دستو باختیم بابام زد پس کلم گفت چرا خشت نمیای؟گفتم از کجا بدونم خب؟گفت سه ساعته دارم به صورت شوهر عمت نگاه میکنم....
.حکمِ عاشقی دیوانه همچون مثل منتا ابد زندانیِ آغوشِ یاریست مثل تو...
فرقی نداره حکم چی باشه رفیق ، شما همیشه لازمی . . ....
آقای قاضی حکم عاشق دیوانه ای مثل من چیه؟...
به سلامتی اون قاضی که مجرم رفیقش بود حکم نداد استعفا داد...
حکمِ عاشقی دیوانههمچون مثل منتا ابد زندانیِ آغوشِ یاریستمثل تو ️️️...
اینقدر ورق های زندگی ام را به هم نریز حکم همان دل است که فقط برای تو می تپد ️️️...
حکم دل است که مشکل است بین من و تو … حکم دل است که فاصله است بین من و تو … حتی اگر از دوریت این دل بمیرد عاشق محال است که فراموشی بگیرد … !!من در خطرم بی عشق بی بال و پرم بی عشق … بی عشق جهان بعنی یک چرخش بی معنی … !من در خطرم بی عشق بی بال و پرم بی عشق … !...
به سلامتی اون قاضی که وقتی مجرم رفیقش بود حکم نداد استعفا داد !...
اینقدر ورق های زندگی ام را به هم نریز حکم همان دل است که فقط برای تو می تپد️️️...
مرد مهربانم مخاطب عاشقانه های من زن نبوده ای که بدانی دست های مردانه ات که در دستم باشد حکم تمام دنیا را برایم دارد ......
اندکی شعر بخوانحالت اگر بهتر نشددر طبابت حکم ابطال مراصادر بکن...