شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
یک روز از خواب بیدار می شوی نگاهی به تقویم می اندازی نگاهی به ساعتتو نگاهی به خود خودت در آینه و می بینی هیچ چیز و هیچ کس جز خودت حیف نیست لباسهای اتو کشیده غبارگرفته مهمانی ات را از کمد بیرون می آوریگران ترین عطرت را از جعبه بیرون می آوری و به سر و روی خودت می پاشی ته مانده حساب بانکی ات را می تکانی و خرج خودت می کنی یک روز از خواب بیدار می شوی و به کسی که دوستت دارد بدون دلهره و قاطعانه میگوییصبح بخیر عزیزم وقت ک...