یکشنبه , ۹ دی ۱۴۰۳
شکمن به اسرار خدای دو جهان شک دارمبه شب و روز و زمین و به زمان شک دارمبه هوا و هوس و گندم و سیب و آدممن به تر بودن این قطره چکان شک دارمبا همه خوب و بدان سخت مدارا کردمتا که اکنون به تو و بر همگان شک دارمچشم بسته همه عمرم به تو اندیشیدمچشم دل باز شده از دل و جان شک دارمتحفه گشتم پی درویش و شدم آوارهحال حتی به ره پیر مغان شک دارمولی یزدان تو ازین غائله مستثناییمن به این حالت محض خفقان شک دارم....