پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
«لحظات وصال عاشقانه»با مطلعی از خداوندگار سخن حضرت سعدی:خبرت خراب تر کرد جراحت جداییچو خیال آب روشن که به تشنگان نماییلب تشنه ام به ذکرت شب و روز خون فشاندبامید جرعه آبی و ز کوثرت سقایینرسد اگر شرابی ز خمارخانهٔ تو نه من و نه صبح فردا که رساندم دواییبِکَشم جور بیابان که به عشق تو بُریدمز حریر و باغ و بستان، که توام کنی خداییهمه شب فغان برآرم که هلا مرا نگاهی!نگهم بخون غریق و سحر عاقب...