به آغوشت
که می رسم
تمام جهان
کوچک می شود...
از دست های تو
امواجی می ریزد
که اندوه را
تا دوردست ها می برد...
....
فیروزه سمیعی...
حالا دیگر تو نیستی
اما من
با خیال حضورت
جرعه جرعه می نوشم
از تلخی و شیرینی
این عشق که نمی میرد...
🍃☘️پاییز و شراب و عشق همراز شدند
در لحظه ی دیدار تو آغاز شدند🍃☘️
...
...فیروزه سمیعی🍂✨...