پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
گفتم تو را رها کنم و زندگی کنماما چه توبه ها که درین آرزو شکستدیگر مرا امید رها کردن تو نیستآخر چگونه سایه ی خود را رها کنم...
ای آشنای منبرخیز و آغاز رقص کنآنگاه، با هزار هوسبا هزار نازلب بر لبم نِهبا نشاط خویش مرا آشنا کن...
همیشه با منی، ای نیمه ی جدا از منبریده باد زبانم، چه ناروا گفتمتو نیمه نیستی ای جانتمام من هستیمن از تو، روی نخواهم تافتمن از تو، دل نتوانم کند...