نیست در طالع من وصل و فقط غم بوده
خورده ام غصه ی این عاشقی نافرجام
سجاد یعقوب پور...
سوگند به عمرِ رفته در باطنِ خویش
جُز داغ ؛ ضیافتی در این خانه نبود
اسماعیل دلبری...
ماه را دیدم و گفتم که قشنگ است اما
رخ زیبای تو را ماه ندارد جانا
(محمد فرمان رضائی)...
شب صدای نفسی در غزلم میپیچد
نکند باز که دل ناله ی هجران دارد
- سپیدار...
آن زمان که گفتمش وای به حال دگران
من شدم از بد این حادثه خود از دگران...
وقتی که مرا با همه کس حوصله ای نیست
یعنی که فقط با تو مرا حوصله ای هست...
انصاف در این است که در معرکه ی عشق
تا دل بدهی زود دو تا قلوه بگیری...
کافری بودم ولی چشمان تو قبله نما
با تماشایت مسلمانی شدم ای بی وفا...
جاده آن دَم که تو را از من ربود
جانِ زندگی زِ جسمم پَر گشود
(برایِ پدرِ آسمانی اَم)(شیما رحمانی)...
حالا که پر از حرفم
گوشه همه سنگین است .
حجت اله حبیبی...
دین ندارم برده ای با خود نگارا عقل و دین
کعبه ام چشمانِ تو قامت به عشقت بسته ام
بادصبا...
در این دیار بی کسی من به کجا سفر بَرم
که هر کجای عالمم تنهاتر از هر کس منم...
بویِ مویَش هم ترازِ عطرِ سیب
دردِ بی درمانِ جان را او طبیب
شیما رحمانی...
گفت؛ چَشمانِ تو ایمانِ من است
لیک؛ ایمانش به مویی بند بود!
شیما رحمانی...
نرگس فتان دلدار و خراج طره ی یار ☘️
چه تاراج شیرینی ست که بی مضاف ندهند...☘️
فیروزه سمیعی...
دست بالای دست چه بسیارست ☘️
تنها دست عاشق است که هیچکس نمی رسد...
فیروزه سمیعی...

دل شکستی و رفتی نوشت باد
به این پیمانه شکستن ها هم دلخوشیم...
یک شعر بخوان ساز دلم کوک شود
یک ساز بزن سوز دل خاموش شود...
نهادم دل خویش به پای عشق جگر سوز
کشیدم سرمه به چشمانم از این سیه روزی
فیروزه سمیعی...
منم و سوز زمستانی و سردیِ هوا
آن طرف ها بهاریست که در می کوبد...