سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
باید اینبار گریزی به تغزل بزنمتامگر بین تو و حرف دلم پُل بزنمصحبت و موعظه بی فایده شد،مجبورمکه به اعجاز غزل دست توسل بزنمبسکه جَوگیری ومجنون صفتی میخواهمقید ِلیلا شدنم را شده باِلکل بزنمچشم درویش بکن،موقع صحبت بامنمن دلم خواسته شاید به شما زُل بزنمبادمی آیدو از دورحواست به من استمانده بر روسری ام هم گرِهی شل بزنمگیسو آشفته، دل آشفته ،غزل آشفتهازکرامات تو شد بین همه خل بزنمفال حافظ چِقَدَر گفت که مشکل افتد؟دوست داری که به...
چشم درویش بکن موقع صحبت با من من دلم خواسته شاید به شما زل بزنم...
چشم درویش بکن موقع صحبت با منمن دلم خواسته شاید به شما زل بزنم...