سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
من غبارآلود هجرانم ، تو اما مدتى ستعهده دارِ آن نگاهِ لرزه افکن نیستى ...
مثل یک سال گذشته به تو مشغولم من......
بی علت و یکباره دلم خون نشد از دوستنومید شد از وصل، همین کم سببی نیست ...
غزل هایی که بر رویت اثر گفتی ندارد را...برای ماه می خواندم نظر می کرد پایین را...!...
تو همانی که دلم لک زده لبخندش رااو که هرگز نتوان یافتهمانندش را..!...