پنجشنبه , ۱ آذر ۱۴۰۳
قورباغه توی کلاس وَرجهِ وُرجِه می کرد.آقای افتخاری گفت: قاسم! این قورباغه را از کلاس بینداز بیرونقاسم گفت: آقا اجازه؟ ما از قورباغه می ترسیمآقای افتخاری گفت: ساسان! تو این قورباغه را بنداز بیرونساسان گفت: آقا ما هم میترسیمآقای افتخاری گفت: بچه ها! کی از قورباغه نمی ترسد؟من گفتم: آقا اجازه؟ ما نمی ترسیمآقای افتخاری گفت: کیف و کتابت را بردار و گمشو از کلاس برو بیرون،گمان می کنم که محمود مَرا لو داده باشد؛ و گرنه آقای افتخاری از کجا ...