پنجشنبه , ۲۹ شهریور ۱۴۰۳
گل امید آسمونکه شده قامتت کمونتویی شادیه خونمونمادر بمونشده کاره شبونمونناله و آه و اشک و خونتا نشه تیره آسمونمادر بمونهنوزم این سؤاله برام که سیلی توی کوچه چی بودهنوزم این سؤاله برام چرا شده صورت تو کبودهمیشه پیش چشممه خاطرات یه خونه پُر دودشب تا صبح بی خوابیمی سوزی می تابیاز دردا چند وقته بی تابیبا چشم بارونیواسه ما گریونیزیر لب داری چی میخونیاللهم عجل وفاتی...