به غیر از بغض و گریه، برایم هیچ راهی نیست نشستی گرچه پهلویم ، ولی از عشق نگاهی نیست امید زندگانی می شود دور از دلم هر روز شبیه باد پاییزی که گاهی هست و گاهی نیست بیابانی ست چهار سویم و من تشنه تر از تشنه ببار ای ابر...