دردی است درد عشق که درمان پذیر نیست
چشم دارم که مرا از تو پیامی برسد
حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد یا جز غم عشق تو در دل هوسی باشد
ترسم نکشد بی تو به فردا دل من
ﻧﺎزﯾﺴﺖ ﺗﻮ را در ﺳﺮ ! ﮐﻤﺘﺮ ﻧﮑﻨﯽ .. داﻧﻢ دردیﺳﺖ ﻣﺮا در دل ﺑﺎورﻧﮑﻨﯽ داﻧﻢ
حاشا که مرا جز تو در دیده کسی باشد