شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
تنها چیزی که ممکن است الان حالم را بهتر کند اینست که به خانه برگشته باشم از آخرین روز مدرسه قبل از عید بوی فرش شسته شده ی نمناک بیاید.مامان برای من و آیدا لباسهای عید خریده باشد، شبیهِ هم.کفشهایم انقدر نو باشند که بتوانم از جعبه دربیاورم و روی فرش بپوشمش.پیک نوروزی را از کوله پشتی ام دربیاورم و با ذوق ورق بزنم. بعد کنار تنگ ماهی قرمز دراز بکشم و در حالی که ماهی ها را نگاه میکنم به عیدی هایی که خواهم گرفت فکر کنم.اصلا شاید امسال انقدر ع...