جمعه , ۲ آذر ۱۴۰۳
خدایا می شود برایم دو ترم مرخصی زندگی بی دغدغه رد کنی خسته شدم از لبخند های الکی و گریه های یواشکی....... محدثه.بخشی...
تا الانچهل و چند هزارهٔ هول آور استکسی نمی داندمن در انفرادیِ این دیوارهاچه می کنم،زنده ام، مرده ام، بریده ام،یا باز مثل همیشههمان آرامِ آهستهٔ دریا وخاموشِ بی دلیلِ بارانم.عجیب تر اینکهچرا هیچ فرقی میانِ جمعهبا سه شنبهٔ پس فردا نیست؟!سه شنبه که پس فردا نیست!الان چهل و چند هزارهٔ هول آور استدر به روی خود بسته ام،خسته ام.دلمبرای دست دادن با نزدیک ترین همسایهتنگ است،دلم برای دیدنِ ناگهانی یک دوست،رو بوسی ت...